نوشته شده در تاريخ سه شنبه 4 مهر 1398برچسب:, توسط ترانه | 3 نظر
|
نظرات شما عزیزان:
وقتی می خواهم شروع کنم تا از تو بگویم
طلوع نمی کند خورشید قلبم
در سیاهی چشمانت گم می شود
تو از کدامین قبیله ای که قبله ی عشق من شده ای
محبوب من از من مگیر نگاهت را
که می خواهم در آرامش سیاهش گم شوم
طلوع نمی کند خورشید قلبم
در سیاهی چشمانت گم می شود
تو از کدامین قبیله ای که قبله ی عشق من شده ای
محبوب من از من مگیر نگاهت را
که می خواهم در آرامش سیاهش گم شوم
سلام مدیر ستاره مشرقی هستم وبلاگ شما رو تبادل لینک کردم خوشحال میشم به وبم سر بزنید