هنوز تنهایی ها امون نمی ده
که باشی پیش من تو باز دوباره
چرا دنیا شده پر از جدایی
چراعشق آدمو مهلت نمی ده
تموم شعرهام غرق سکوت شد
تموم حرفام با اون تموم شد
تواین دریای تقدیر غرق میشم
یه عمری زندگیم بی تو حروم شد
عمر رفته، راه بسته، غنچه اي زرد و شكسته
سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته
تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت
یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته
قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها
روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته
این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم
می دونم، تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته
پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن
بيا تا با هم بچینیم، گل سرخ دسته به دسته
نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده
آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته
ميشنوي عشقم
خوب گوش كن ..
اري:
اين همان اهنگيست كه خود نوازنده ي اني وخود بي خبري
پس بنواز اينوازنده ي جانم .
به هوای قلب من آمدی و گفتی عاشقی ،اما اینک هوای قلبم را نداری
به عشق بودنم آمدی و گفتی عاشقم هستی ، گفتی مثل دیگران بی وفا نیستی و تا آخرش با من هستی
اینک نه تو را میبینم نه عشقی از تو را
اینک نه وفا را میبینم و نه محبتی از تو را
حالا تنها خودم را میبینم و چشمهای خیسم را ، اینک تنها قلبی شکسته را در سینه حس میکنم که
بدجور پشیمان است که چرا به تو دلبسته
چرا با تو عهد عشق را بست ، عشق تنها یک ( کلمه ) بود نه آن احساسی که تا ابد ماندگار بماند
آمدی و یک یادگاری تلخ در قلبم گذاشتی و اینک هوای قلبم را با حضورت سرد کردی
شب که میرسد خیس است چشمهای خسته ام ، از فردا بیزارم دلم نمیخواهد کسی بفهمد که
دلشکسته ام
نمیخواهم دیگر با غروب روبرو شوم ، غروب همان آتشی است که در این لحظه های تنهایی بیشتر
میسوزاند دلم را
گرچه نمیتوانم ،اما نمیخواهم دیگر به تو فکر کنم ، نمیخواهم دیگر یک لحظه نیز در فکر حال و هوای
رفتنت این لحظه های سرد را با گریه سر کنم
خیلی دلم میخواهد فراموشت کنم ، خیلی دلم میخواهد عاشقی را از قلبم دور کنم ،اما نمیتوانم!
آینه را از من دور کنید ، طاقت ندارم ببینم چهره ی پریشانم را
پنجره را ببندید ، تحمل ندارم ببینم آن غروب پر از درد را
اگر تا دیروز محکوم به تنهایی بودم ، اما اینک محکوم دلبستن به یک عشق دروغینم، تا به امروز در
قلب بی وفای تو حبس بود، از این لحظه به بعد نیز باید در زندان تنهایی حبس ابد باشم
میخواهم در حال خودم در همین زندان تنها باشم …
به سلامتیه اون کسی که می بینه عشقش
واسه این و اون لایک میزنه
بغض گلوشو میگیره و هیچی نمیگه
به سلامتی باران که همه چیزها را
شست و برد الی خاطراتمان را
سلامتی همه اونا که اون قد جرات,فروتنی دارن
برای دوستشون، که اگه دیدن دوره، سرسنگینه،
مث همیشه نیست،
ازش بپرسن «ازم دلخوری؟
به سلامتی باغبونی که
پاییز رو بیشتر از بهار دوست داره
به سلامتیه كسي كه نميشناستت
اما نوشته هاتو ميخونه
تا از درونت با خبر بشه
و بهت بفهمونه كه تنها نيستي
به سلامتی همه اونایی که
غماشون واسه ماست ولی خوشیهاشون با غیره
به سلامتی پدری که
اولین بار پیکو میده دست بچش کاری به سنش نداره
میگه بخور تا مرام مردیو پیدا کنی
سلامتی رفیقی که شنا بلد نیست
ولی واسه نجات رفیقش دلشو میزنه به دریا
به سلامتيه دسته هاي صندلي سينما
كه مجبورت ميكنه كه با عشقت دست تو دست باشي
...نه دست رو دست
سلامتی اون عروسکی که دلش میخواست
زار زار گریه کنه
ولی خنده رو به لباش دوخته بودند
به سلامتی فیلمای قدیمی که
رفاقت و مردونگی یاد میداد..
نه فیلمای الان که
همش دروغگوویی و دزدی و نا رفیقی یاد میده
سلامتی مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــادر
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد
اولین کسی که از اون غذا دوس نداره مادره.
سلامتی دود سیگار که بی رنگه.
اما مثل بعضیا دو رنگ نیس
سلامتی جوراب....
که صبح تا شب عرق میخوره صداش در نمیاد
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست
ولی هنوزم شکستن بلد نیست!
به سلامتی
..
كردند:..........تكه اي براي تو....تكه اي براي تو......تكه اي براي تو.
آسمان را قسمت كردند:.....تكه اي براي بركه.....تكه اي براي رود....تكه اي براي دريا دلم را قسمت